سیدمحمدعلی شکیب؛ ناصر باهنر؛ سیدمحسن بنی هاشمی
چکیده
رشد و گسترش فضای مجازی و همهگیری بهرهمندی از آن بهخصوص در میان کودکان و نوجوانان، سبب ایجاد دغدغه بسیار جدی برای خانوادهها و متولیان امر آموزش و تربیت در کشور از حیث چگونگی مواجهه با آن شده است. استفاده گسترده کودکان و نوجوانان از فضای مجازی و عدم نظارت و تنظیم گیری کافی از سوی نهادهای متولی امر تربیت، به دلیل تأثیرگذاری شگرف ...
بیشتر
رشد و گسترش فضای مجازی و همهگیری بهرهمندی از آن بهخصوص در میان کودکان و نوجوانان، سبب ایجاد دغدغه بسیار جدی برای خانوادهها و متولیان امر آموزش و تربیت در کشور از حیث چگونگی مواجهه با آن شده است. استفاده گسترده کودکان و نوجوانان از فضای مجازی و عدم نظارت و تنظیم گیری کافی از سوی نهادهای متولی امر تربیت، به دلیل تأثیرگذاری شگرف آن بر فرآیندهای تربیتی و تغییر کنش های رفتاری آنان، به مرور سبب ایجاد گسست ها و بحران های اجتماعی و شکاف های میان نسلی عمیق میان والدین و فرزندان خواهد شد و به تدریج جایگاه مدرسه به عنوان مهمترین رکن تعلیم و تربیت رسمی و عمومی را متزلزل خواهد کرد.پژوهش حاضر با استفاده از رویکرد کیفی درصدد فهم وضعیت موجود نظریه سیاستی وزارت آموزشوپرورش جمهوری اسلامی ایران در مواجهه با فضای مجازی و به دست آوردن مؤلفههای وضعیت مطلوب آن، از طریق مصاحبه عمیق با مدیران و خبرگان و تحلیل دادههای بهدستآمده از طریق روش داده بنیاد بوده است. نگاه مبتنی بر تصدیگری در وزارت آموزشوپرورش، عدم تعامل صحیح با بخش خصوصی و بازار، ضعف بدنه مدیریتی و ستادی آموزشوپرورش، مؤلفههای نظری موجود را تشکیل دادهاند. مؤلفههای مطلوب نظریه سیاستی نیز، ایفای نقش تنظیم گری و راهبری و نظارت محتوایی توسط آموزشوپرورش در کنار تعریف نقش صحیح برای بخش خصوصی جهت تولید محتوای سالم، مفید و ایمن، و ضرورت توجه به اولویت ایجاد سرویس و تولید محتوای بومی در زیرساخت شبکه ملی را شامل میشود.